یکی از بالهای ادبیات که روی یک گره داستانی تمرکز دارد و از زیادهگویی دوری میکند، داستان کوتاه است. به عبارت دیگر، اگر توانستید داستانی را یک ضرب تمام کنید یا بین 20 دقیقه تا 1 ساعت برای خواندن آن زمان گذاشتید، آن داستان در دستهبندی داستان کوتاه قرار میگیرد. به عقیده من، نوشتن داستان کوتاه ساده است؛ زیرا محتوای کمتر و مایه داستانی کمتری دارد. همچنین، به نظرم نوشتن داستان کوتاه دشوار است؛ زیرا قلم نویسنده را محدود به تعداد صفحات خاصی میکند.
با ماجرا همراه باشید تا ببینیم چه نویسندگانی در طول تاریخ توانستهاند داستانهای کوتاه جذاب و مشهوری بنویسند.
گی دو موپاسان، فرانسوی
اگر داخل گوگل جستجو کنید، نام Guy de Maupassant را به عنوان پدر داستان کوتاه معرفی میکند. امکان دارد نویسندگان دیگری هم پیش از او به نوشتن داستانهای کوتاه پرداخته باشند، اما اهالی ادب تنها به موپاسان چنین لقبی دادهاند. اگر او را نمیشناسید، شاید دوستش گوستاو فلوبر را بشناسید. یا کسانی که روی او تاثیر گذاشتهاند؛ مانند ویکتور هوگو و بالزاک. همچنین، سامرست موام درباره آثار کوتاه او میگوید: «میتوانید داستانهای کوتاه گی دو موپاسان را پشت میز شام یا در اتاق استراحت کشتی تعریف کنید و مطمئن باشید توجه شنوندگان جلب میشود.»
آنچه باید از گی دو موپاسان بخوانید:
- پیروت: زن بیوه ثروتمندی برای محافظت از باغچهاش، سگی به اسم پیروت را میخرد. هیچ دزدی از پیروت نمیترسد و او همیشه از گرسنگی پارس میکند. زن ثروتمند سعی میکند تا از کم کم از دست پیروت خلاص شود…
- قطعه ریسمان: دو استاد در حال قدمزدن هستند که یکی از آنها تلاش میکند قطعه ریسمانی را از روی زمین بردارد. او برای آنکه جلوی استاد دیگر شرمنده نشود، وانمود میکند که در حال گشتن به دنبال چیزی است. از قضا، کیف پولی گم میشود و مردم شهر به استاد مظنون میشوند؛ زیرا به شهادت استاد دیگر، او به دنبال چیزی روی زمین میگشتهاست…
- دو دوست: ساعتسازی در خلال جنگ فرانسه و پروس به عضویت گارد ملی درآمده و در خیابانها قدم میزند که دوست قدیمیاش را میبیند. آنها با هم نوشیدنی میخورند، راه میروند و گرم صحبت میشوند. آنها در حال ماهیگیریاند که آتشبار فرانسه به سمت پروس آغاز میشود و همین جرقه صحبت درباره جنگ را روشن میکند…
- تپلی: پروسیها در طول جنگ با فرانسه توانستهاند تا شهر روآن را به تسخیر خود دربیاورند. گروهی از شهروندان فرانسوی این شهر تصمیم میگیرند تا روآن را به مقصد لو آور ترک کنند. همه آنها سوار کالسکه میشوند؛ کالسکهای که قرار مردمی از همه طبقات اجتماعی فرانسه در اواخر قرن نوزدهم را حمل کند…
جیمز جویس، ایرلندی
کسی که خود ایرلند هم او را گردن نمیگیرد! شاید به این خاطر است که نه به زبان ایرلندی، بلکه آثار ادبیاش را به انگلیسی مینوشت. رمان «اولیسه» معمولا اولین چیزی است که درباره جیمز جویس به ذهن میرسد. با اینحال، مجموعه داستان کوتاه «دوبلینیها» هم میان اهالی ادب بسیار مشهور است، داستان کوتاهی که در زمره نمادینترین داستانهای انگلیسی زبان به شمار میرود. جویس از مهمترین نویسندگان قرن بیستم بهشمار میرود و «گربه و شیطان» و «گربههای کپنهاگن» از دیگر آثار کوتاهش محسوب میشود. نقل قول معروفی هم دارد که میگوید: «آدم نابغه هرگز اشتباه نمیکند. خطاهای او ارادی و دریچههای به سمت کشفکردن است.»
آنچه باید از جیمز جویس بخوانید:
- خواهران: پسری جوان که دستیار و از نزدیکان کشیش محسوب میشود، از مرگ قریب الوقوع کشیش باخبر است. او خارج از خانه به طبقه بالا نگاه میکند تا نشانی از مرگ کشیش ببیند. به خانه که میرسد، اقوام کشیش او را از مرگ او مطلع میکنند. صبح روز بعد، پسرک به جای سوگواری، احساس رهایی دارد…
- اولین: دختری جوان به نام اولین، مادر و برادر بزرگتر خود را از دست دادهاست. برادر کوچکترش نیز به دنبال کسب و کار خودش رفته و اولین میترسد که پدرش، او را نیز مانند برادرانش کتک بزند. او به ملوانی جوان بهنام فرانک دلباخته و آن پسر قول داده تا با هم به پایتخت آرژانتین، یعنی بوئنوس آیرس فرار کنند…
- عربی: پسر بچهای که همراه دوستانش در محلهای کسلکننده در ریچموند بازی میکنند و به نوعی قلب تپنده آنجا بهشمار میروند. پسر بچهای که در آستانه بلوغ جنسی قرار دارد و تشنه ارتباط با جنس مخالف و کسب دانش از اوست. پسرک با شجاعت به معشوقه خود، خواهر منگان، پیشنهاد میدهد که از بازار عربی برایش هدیهای بیاورد…
- مورد دردناک: بانکداری منزوی و ضد اجتماع به نام آقای دوفی در کنسرتی با خانم سینیکو آشنا میشود. خانم سینیکو مادری متاهل است. آنها چند روزی با هم ارتباط دارند ولی شوهر خانم سینیکو شک نمیکند، زیرا باور دارد که ارتباط آنها بهخاطر دخترشان است. پس از مدتی، خانم سینیکو خواهان ارتباط عمیقتر است، اما آقای دوفی او را رد میکند…
صادق هدایت، ایرانی
بعید است این بلاگ را باز کرده باشید و هدایت عزیز را نشناسید! ناسلامتی یکی از پدران داستاننویسی نوین ایران محسوب میشود و پایان شگفتانگیزی (خودکشی!) هم داشته است. هدایت از آن روشنفکرانی بود که امید درستشدن ایران را از دست داد و به بدبینی و افسردگی رسید. کتاب بوف کور او از معروفترین آثار مدرن فارسی به شمار میرود. بسیاری عقیده دارند که مهمترین و بهترین اثر فارسی معاصر همین کتاب منتشرشده در سال 1315 است. بوف کور یکی از پرفروشترین آثار فارسی هم محسوب میشود.. صادق هدایت علاوهبر ترجمه و نوشتن داستانهای بلند، آثار کوتاه درخشانی هم دارد.
آنچه باید از صادق هدایت بخوانید:
- سگ ولگرد: سگی از نژاد اسکاتلندی به نام پات، صاحبش را گم میکند و در شهر سرگردان میشود. انسانها این سگ را در روند داستان آزار میدهند. در ته چشمان پات، روحیات انسانی دیده میشود و همین قضیه نشان میدهد که او سگی معمولی نیست…
- داش آکل: در شیراز لوتی مشهوری حضور دارد که محبوب قشر ضعیف و مستمند است. برخلاف او، کاکارستمی وجود دارد که زور میگوید و بارها طعم کتکهای داش آکل را چشیده است. در همین حین، حاجی صمد میمیرد و داش آکل را وصی خودش قرار میدهد. او هم لوتیگری و قرقکردن بازار را رها میکند و به راستوریسکردن اموال حاجی میپردازد تا اینکه…
- سه قطره خون: یکی از شخصیتهای مهم داستان در دارالمجانینی سوررئال حضور دارد و شعر مسمطی را مدام با خود زمزمه میکند:
دریغا که بار دگر شام شد
سراپای گیتی سیهفام شد
همه خلق را گاهِ آرام شد
بجز من که رنج و غمم شد فزون
جهان را نباشد خوشی در مزاج
بجز مرگ نَبْوَد غمم را علاج
ولیکن در آن گوشه در پای کاج
چکیده ست بر خاک سه قطره خون - زنی که مردش را گم کرد: زنی روستایی و ساده که در مراسم انگورچینی عاشق مردی جوان میشود و بهرغم مخالفت خانواده با او ازدواج میکند. زندگی آنها در تهران بهخوبی آغاز میشود، اما تریاک و شراب، شوهر او را عیاش و خشن میکند تا جایی که زنش را هرشب کتک میزند…
خورخه لوئیس بورخس، آرژانتینی
بورخس را بیشتر بهخاطر داستانهای کوتاه اسپانیاییاش میشناسند. او در پایتخت آرژانتین به دنیا آمد و بهجای فوتبالیسشدن، رو به ادبیات آورد. سوئیس و اسپانیا از دیگر کشورهایی هستند که بورخس در آن زندگی کرده است. برخی از اهالی ادب عقیده دارند که قلم بورخس به غنای هرچه بیشتر ژانر فانتزی و فلسفی کمک کرد. همچنین، بورخس از فعالان تاثیرگذار بر جنبش رئالیسم جادویی در آمریکای لاتین محسوب میشود. او در جوانی به آرژانتین برگشت و سمتهای ادبی مختلفی را برعهده گرفت. در 55 سالگی مانند پدرش، نابینا شد و در 86 سالگی دار فانی را وداع گفت.
آنچه باید از خورخه لوئیس بورخس بخوانید:
- کتابخانه بابل: راوی به توصیف کتابخانه میپردازد که گستره وسیعی از اتاقهای ششضلعی مجاور به هم را نشان میدهد. هر اتاق دارای یک توالت، کمد و راهپله است. ساکنان معتقدند که کتابهای اینجا فاقد هرگونه معنا هستند، اما راوی اصرار دارد که کتابها باید معنایی داشته باشند…
- جاودانه: سربازی رومی به نام روفوس در تبس، پایتخت مصر باستان به سر میبرد که مردی عجیب و غریب به چادر او پناه میآورد. این مرد قبل از مرگ، خبر از وجود رودخانهای میدهد که نوشیدن آبش میتواند جاودانگی ببخشد. این رودخانه در کنار سرزمینی به نام شهر جاودانگان قرار دارد…
- خانه آستریون: فردی به نام آستریون که ادعا میکند مردم نسبت به او حرفهای افتراآمیز میزنند و بیهوده او را مغرور، ضدانسان و دیوانه میخوانند. آستریون بهدقت خانه خود را توصیف میکند و سپس به توضیح کارهای خود در اوقات تنهایی میپردازد. او خانهاش را به دنیا تشبیه کرده و…
- باغ گذرگاههای هزارپیچ: مردی چینی در جنگ جهانی اول در بریتانیا حضور دارد و برای امپراطوری آلمان جاسوسی میکند. او متوجه میشود که یک فرمانده بریتانیایی توانسته یکی از اعضای شبکه جاسوسیاش را به قتل برساند و چیزی نمانده تا او را دستگیر کند. او سعی میکند تا با اطلاعات مهم خود فرار کند…
دیدگاهتان را بنویسید