اسم نتفلیکس چند سالی است که برای همه ما آشناست. این شرکت در ابتدا با پخش دیسکهای دیویدی شروع کرد و سپس در سال 2007 به بنیانگذاری یک سیستم استریم آنلاین پرداخت. در سال 2014، نتفلیکس به شناختهشدهترین اپلیکیشن استریم آنلاین تبدیل شد و از سال 2016 با تولید سریال Stranger Things نشان داد که میتواند پایههای سنتی ساخت و پخش سریال و فیلم را تغییر دهد.
نتفلیکس نه تنها به یک پدیده در دنیای سرگرمی آنلاین تبدیل شد، بلکه سوالهای زیادی درباره آینده توسعه و پخش فیلم و سریال مطرح کرد. در زمان اوج پاندمی کرونا، نتفلیکس به یک نجاتدهنده جهانی تبدیل شد. دیگر کسی مجبور نبود برای تماشای فیلمهای رده D هالیوود وقتش را در صف هدر دهد؛ نتفلیکس بر روی صفحه تلویزیون شما بود تا شما را نجات دهد. بهویژه در زمانی که یک بیماری کشنده صدها کشور دنیا را تحت تأثیر قرار داده بود، نتفلیکس نشان داد که این فرم از تکثیر مدیای جدید چقدر میتواند بهینه و در جای خود مفید باشد.
پس از پاندمی، این مسئله مخالفان و موافقان خود را داشت؛ جبههای که به این نوع تغییر در تماشای آثار هنری روی خوش نشان دادند و جبهه مخالفانی که باور داشتند جایگاه فیلم روی پرده نقرهای سینماست و جادوی صندلی سینما با راحتی سالن خانه قابل مقایسه نیست.
نتفلیکس الهامبخش شرکتها و استودیوهای فیلم و سریالسازی شد که نمیتوانستند باور کنند دنیای رسانه چقدر سریع یک شبه تغییر کرده است: پیکاک، دیزنی پلاس، اچبیاو مکس و… همه سرویسهای استریمینگ بودند که پس از نتفلیکس راه تولیدات خود را پیش گرفتند. اما نتفلیکس را هم بهطور کامل دست خالی نگذاشت؛ زیرا تولیدات نتفلیکس در چند سال اخیر سر و صدای زیادی به پا کردهاند که در این لیست به تعدادی از آنها نگاهی خواهیم انداخت.
Orange Is the New Black (نارنجی سیاه (مد) جدید است)
«Orange Is the New Black» که هفت فصل خود را در 26 ژوئیه 2010 به پایان رساند، بسیار دیدنی بود. همه هفت فصل آن در حال حاضر روی نتفلیکس در دسترس است. این سریال به عنوان یکی از اولین برنامههای کاملاً اورجینال در رسانه جدید استریم، تأثیر زیادی داشت؛ چه در جاهطلبی نمایش شخصیتهای متفاوت و چه در موقعیتهایی که ما عادت به دیدن آنها روی صفحه تلویزیون نداشتیم.
این سریال همچنین چندجانبه بود و مملو از شخصیتها و داستانهای مختلف بود، بهگونهای که وقتی به لیست اسپویلر نتفلیکس برای فصل آخر آن نگاه میکنید، مشخص میشود. همه چیز در این سریال ممکن است؛ مرگ و آزادی و زندان، ظهور و ناپدید شدن، عشق و تغییر و بیماری و شرایط جدید. دوازده و نیم شخصیت ثابت وجود دارند و حتی تعداد بیشتری شخصیت که بین فصول رفت و آمد میکنند.
با این حال، این لیست چیزی درباره جوجهها نمیگوید. بیایید درباره جوجهها صحبت کنیم.
در یکی از کال بکهای متعدد که ما را به یاد آغاز سریال میاندازند، متوجه میشویم که فصل آخر جوجههای بیشتری را به نمایش میگذارد که به عنوان بخشی از برنامهای برای زندانیان معرفی میشوند: «تنوع عصبی». یکی از مرغها با پایان بدی روبرو میشود و سوزان وارن (اوزو آدوبا) متقاعد میشود که یک قاتل در میان گله وجود دارد. او سعی میکند آنها را از هم جدا کند، محدود کند و تحت نظر داشته باشد. او میگوید: «نمیتوان خیلی مراقب جوجهها بود. آنها ابر شکارچیان هستند.»
زندانی زندانبان میشود؛ چیزی که از ابتدا واضح بود. اما مرغ استعاره بسیار مناسبی برای نارنجی است. به هر حال، جوجهها حیواناتی هستند که در بند هستند. آنها – مانند زنانی که توسط یک زندان خصوصی محبوس شدهاند – موجوداتی هستند که برای کسب سود دیگران نگهداری میشوند. آنها به ویژه با مفهوم مادری، یعنی تخمک مرتبط هستند. آنها نمیتوانند خیلی خوب پرواز کنند؛ به عبارت دیگر، آنها تحت تأثیر عواملی فراتر از قفس خود قرار دارند. حتی در اسارت هم نظم نوک زدن خود را حفظ میکنند.
مرغ نماد آزادی نیست، مانند عقاب یا پروانه، اما زندگی را مورد چالش قرار میدهد. استقامت میکند. این مسئله، مانند خود «نارنجی، سیاه جدید است»، عجیب و غریب، گاه ناخوشایند و در عین حال باشکوه است.
در دوران کنونی تلویزیون، نامی برای توصیف دوران خلاقیت کنونی پیدا نمیشود – دورانی که تقریباً با گرگ و میش سریالهای کلاسیک کابلی مانند «سوپرانوها» و «بریکینگ بد» آغاز شد و با طلوع جریان جدید تلویزیون ادامه یافت. دوران نتفلیکس؟ دوران پسا ضد قهرمانها؟
اما هر چه هست، «نارنجی سیاه جدید است» آغاز آن بود.
وقتی در تابستان 2013 شروع شد، اولین سریال اورجینالی نبود که از نتفلیکس پخش میشد، اما واقعاً اولین «سریال نتفلیکس» به معنایی بود که اکنون میشناسیم. “Lilyhammer” در سال 2012، سریالی وارداتی از نروژ بود و «Arrested Development» که در اوایل سال 2013 پخش شد، یک سریال بازسازی شده بود. حتی «House of Cards» با تمام توجهی که چند ماه قبل از نمایش «نارنجی» به خود جلب کرد، یک درام تاریک درباره یک مرد آلفای متفکر و شرور بود که میتوانست در Showtime نیز پخش شود.
اما «نارنجی سیاه جدید است» اولین سریالی بود که واقعاً از نتفلیکس به یاد میآوریم؛ نخستین چیزی که نتفلیکس را به ثبات رساند و به آن اجازه داد تا این فرم رسانهای را ادامه دهد.
Stranger Things (چیزهای عجیب)
حتی اگر «Stranger Things» را ندیده باشید، حتماً نامش را شنیدهاید. با وجود اینکه این سریال یکی از محبوبترین سریالهای اورجینال نتفلیکس در تمام دوران است، افراد زیادی هنوز آن را تماشا نکردهاند، حتی با 8.2 میلیون بیننده در 16 روز اول پخش فصل اولش. به گفته Business Insider، فصل اول «Stranger Things» از فصل اول تمام سریالهای نتفلیکس به جز ریبوت «Full House»، در زمان پخشش محبوبتر بود. با تبلیغات محدودش در زمان انتشار، این سریال به صورت دهان به دهان و از طریق رسانههای اجتماعی و چالشهای اینستاگرامی و تیکتاکی، همانطور که ما در تجارت بازاریابی دوست داریم بگوییم، به موفقیتی بزرگ تبدیل شد. پس از «Stranger Things»، مخاطبان نتفلیکس افزایش یافتند و در عین حال بدون تمرکز بر مخاطبان اصلی (نوجوانان) و با ایجاد تجربه تماشای مشترک برای تمام خانوادهها، بالاترین آمار تماشای برنامههای تلویزیونی را در تابستان کسب کردند، درست مانند آنچه برای «مستر روبات» اتفاق افتاد.
تا آن زمان، نتفلیکس عمدتاً به سلیقه بزرگسالان توجه کرده بود؛ حتی محتوای تهیهکنندگان دیگر نیز چنین بود، چه در فیلم و چه در سریال. از «House of Cards» گرفته تا «Orange is the New Black» و «Narcos»، نتفلیکس محتوایی را پخش میکرد که قابلیت برنده شدن جوایز را داشت، اما تنها برای بینندگان بالغ تا بتواند با محتوای درخشان موجود در HBO، Showtime، AMC، Starz و حتی شبکههای قدیمیتر رقابت کند.
در حالی که نتفلیکس برای مخاطبان بزرگسال سنگ تمام گذاشته بود، نوجوانان هدف محتوای اصلی آن نبودند. نوجوانان بیشتر به سمت تماشای سریالهای قدیمیتر (مانند «فرندز») گرایش داشتند. اما این جمعیت با تقریباً 100 میلیارد دلار قدرت خرج کردن، پتانسیل ایجاد منبع درآمد جدیدی برای نتفلیکس را داشتند. به نظر میرسد با «Stranger Things»، نتفلیکس اکنون میتوانست این مخاطبان جوان را جذب کند. همچنین «Stranger Things» از یک مزیت مهم دیگر نیز بهرهمند بود: تجربه تماشای خانوادگی. امروزه به ندرت میتوان سریالی مانند «Stranger Things» پیدا کرد که بتوان آن را چه با دوستان، چه با خانواده یا به تنهایی تماشا کرد و از آن لذت برد.
آیا موفقیت «Stranger Things» توانست نشان دهد که نتفلیکس در حال به چالش کشیدن فضای رسانه نو است و بار دیگر برند خود را تغییر میدهد؟ حالا که فیلمبرداری فصل پنجم «Stranger Things» به پایان رسیده، میتوانیم بگوییم که اینطور بود، زیرا حتی با ورود به دستهبندیهای جدید، نتفلیکس توانست مخاطبانش را حفظ کرده و حتی افزایش دهد.
اکنون همه میدانند که «House of Cards» به همان اندازه که از خانه پوشالی بیبیسی الهام گرفته شده بود، الگوریتم متفاوتی نیز نسبت به آن داشت. نتفلیکس دادههایی درباره ترجیحات مشتریانش داشت: ستارههایی که دوست داشتند، سریالهایی که اغلب تماشا میکردند، ژانرهایی که بیشتر به سمت آنها تمایل داشتند و زمانی که ترجیح میدادند در آن بازه یک سریال جدید را شروع کنند. هیچ چیزی در مورد «House of Cards» وجود نداشت که از قبل محاسبه نشده باشد و موفقیت عظیم آن به نتفلیکس اعتماد به نفس برای ادامه این مدل سریالها را داد. با ترکیبی از تجزیه و تحلیل و خلاقیت، نتفلیکس به خلق نمایشهایی با کیفیت بالا ادامه داد و میلیونها بیننده جدید جذب کرد. شکی نیست که «Stranger Things» یک شروع کمخطر و حسابشده بود که نتفلیکس بر اساس ترجیحات مخاطب، الگوهای مشاهده شده و زمانبندیای که برای جذب بیشتر خانواده شناسایی کرده بود، انجام داد.
امروز نتیجه آن را در کنار گذاشتن نام نتفلیکس کنار اسم استودیوهای بسیار قدیمیتر و پیشرفتهتر در فصل جوایز میبینیم؛ واقعیتی که اگر در سال 2016 از آن مطلع میشدیم، باورش دشوار بود.
The Crown (تاج)
«تاج» نتفلیکس سال گذشته آخرین قسمتهای خود را منتشر کرد و به یک دوران ششفصلی که در آن بهعنوان بزرگترین برنده جوایز سریالهای استریمشده و منبع تجدید علاقه فرهنگی به خانواده سلطنتی و گاهی هم منبع احساس انزجار نسبت به آنها پایان داد.
چهار فصل اول این سریال در Rotten Tomatoes گواهی «تازه» دریافت کردند و فصل چهارم با امتیاز بالای ۹۶ درصد شناخته شد. «تاج» بزرگترین برنده تاریخ نتفلیکس در جوایز امی است، با کسب 21 جایزه از 69 نامزدی، که بالاتر از دیگر موفقیتهای بزرگ خود مانند چیزهای عجیب (12 برنده از 57 نامزدی) و خانه پوشالی (7 برنده از 56 نامزدی) قرار دارد. همچنین، این سریال اولین سریال نتفلیکس بود که برنده سریالهای درام برجسته در جوایز امی شد و در سال 2021، اولین سریالی بود که جوایز اصلی را در رده خود کسب کرد – بهترین سریال، نویسندگی، کارگردانی و هر چهار جایزه بازیگری.
طبق گزارشی که نتفلیکس منتشر کرده، نظرسنجی YouGov نشان داده که نیمی از بینندگان نسل Z پس از تماشای «تاج» بیشتر به تاریخ قرن بیستم بریتانیا علاقمند شدند. به گفته نتفلیکس، جستجوهای گوگل برای رویدادهای تاریخی نمایش داده شده در «تاج» پس از انتشار سریال افزایش یافت: جستجوها برای فاجعه معدن آبرفان پس از انتشار فصل سوم 5000 درصد افزایش یافت و جستجوها برای Ardverikie Estate اسکاتلند پس از به تصویر کشیدن آن در فصل چهارم 1380 درصد افزایش یافت.
گزارش نتفلیکس همچنین به محبوبیت این سریال در TikTok اشاره کرد: ویدیوهایی که از هشتگ #TheCrown استفاده میکنند، مجموعاً ۶.۱ میلیارد بازدید دارند. در سال 2020، نتفلیکس اعلام کرد که 73 میلیون خانواده در سراسر جهان «تاج» را از اولین پخش آن در سال 2016 تماشا کردهاند.
فصل ششم سریال «تاج» که وقایع بین سالهای 1997 تا 2005 از جمله مرگ پرنسس دایانا را پوشش میدهد، بدترین نقدها را با امتیاز 52 درصد در Rotten Tomatoes دریافت کرده است. انجی هان، منتقد هالیوود ریپورتر، نوشت که فصل آخر مانند فصلهای قبل پرسشهای اگزیستانسیالیستی از سلطنت را مطرح نکرده و استدلال کرد که نتیجهگیری کل فصل آخر رضایتبخش نبود. جودی برمن، منتقد مجله تایم، گفت که این فصل مرگ دایانا را بد بازسازی کرده و نوشت: «این فصل فقط خستهکننده نبود، بلکه خیلی مواقع به طرز عجیبی جسورانه جلو رفت و رمز و راز آخرین روزهای دایانا – و همچنین متأسفانه، زندگی پس از مرگ او را – بسیار نادرست به تصویر کشید.»
گاردین تخمین زده است که «تاج» تا سال 2019 هزینه تولیدی معادل 230 میلیون دلار داشته است و آن را به یکی از گرانترین سریالهای تلویزیونی تبدیل کرده است. این سریال در آن زمان در حال تولید فصل چهارم خود بود.
«تاج» در طول دوره پخش خود – به ویژه زمانی که سریال به زمان حال نزدیکتر میشد – انتقاداتی (از جمله برخی از سوژههای سریال) را به دلیل نادرستیهای تاریخی برانگیخت و در نهایت باعث شد نتفلیکس یک هشدار سلب مسئولیت برای تریلر فصل پنجم اضافه کند و به این نکته اشاره کند که سریال صرفاً یک دراماتیزاسیون تخیلی است. جودی دنچ، که ظاهراً یکی از دوستان ملکه کامیلا است، سال گذشته با اشاره به روند داستانی سریال مبنی بر اینکه پادشاه چارلز سوم میخواست الیزابت دوم از تاج و تخت کنارهگیری کند، گفت که این سریال «بیرحمانه ناعادلانه» است، شایعهای که هنوز ثابت نشده است. به گفته یکی از سخنگویان، جان میجر، نخستوزیر سابق بریتانیا، که در فصل پنجم به تصویر کشیده میشود، همان صحنه را «محمولهای از مزخرفات» نامید. با این حال، شاهزاده هری گفت که این سریال یک برداشت ضعیف از حقیقت است و ادامه داد که ترجیح میدهد «تاج» را تماشا کند، اما فقط بهعنوان یک روایت داستانی نگاهش کند تا داستانهای تبلوید درباره خانوادهاش. دیوید بووز-لیون، پسرعموی پرنسس مارگارت، از سریال انتقاد کرد و مدعی شد که تصورشان از دو پسرعموی ملکه نادرست است. «تاج» نریسا و کاترین بووز لیون را که با ناتوانیهای ذهنی متولد شده و در بیمارستانهای روانی بستری شدهاند، بهگونهای «طردشده» به تصویر میکشد که دیوید بووز لیون آن را رد کرد. ارل اسپنسر، برادر دایانا، گفت که سریال او را «نگران» میکند زیرا میترسد تماشاگران تفسیر داستانی سریال از رویدادها را واقعیت بدانند.
با این حال، «تاج» هنوز ارزش دیدن را دارد؛ مخصوصاً در مقایسه با بسیاری از سریالهایی که نتفلیکس این روزها تولید میکند، «تاج» سر و گردن بالاتر است و این را شما حتی از همان اولین قسمتهای فصل یک متوجه میشوید. تنها نکتهای که باید توجه کنید این است که نباید زیاد روی درست بودن سریال از نظر تاریخی پافشاری کنید.
Mindhunter (شکارچی ذهن)
در اوایل سال 2023، تأیید شد که تریلر روانشناختی «Mindhunter» برای فصل سوم باز نخواهد گشت. این مجموعه تلویزیونی به کارگردانی دیوید فینچر، که با فیلمهایی مانند «Fight Club» و «Seven» شناخته میشود، به بررسی واحد علوم رفتاری FBI میپردازد. این سریال تأثیر روانی ورود به تاریکترین جنبههای روان انسان را مورد مطالعه قرار میدهد. ترکیب تصاویر تجربی با داستانهای واقعی، رویکردی پیشگامانه و منحصر به فرد برای به تصویر کشیدن داستانهای جنایی واقعی ایجاد کرده است که به این سریال کمک کرده تا در میان انبوهی از محتوای جنایی واقعی برجسته شود. داستانها و شخصیتها عمیقاً در بین مخاطبان طنینانداز شدند و مورد تحسین منتقدان قرار گرفتند، اما نتفلیکس در نهایت تصمیم به لغو نمایش گرفت.
وقتی صحبت از برنامههای تلویزیونی واقعاً خوب میشود، روند عجیبی مشاهده میشود. ابتدا، آنها با تحسین منتقدان مواجه شده و در صدر نمودارهای استریم قرار میگیرند. سپس، تمجید منتقدان را کسب کرده و در برخی موارد، در رسانههای اجتماعی مانند یک ویروس پخش میشوند. اما بعد از یک یا دو فصل، کنسل میشوند.
متأسفانه این مسئله در مورد «Mindhunter» نتفلیکس نیز صدق کرد و به راحتی میتوان گفت که یکی از بهترین سریالهای نتفلیکس در حال حاضر است. اگر هنوز آن را تماشا نکردهاید، این سریال یک تریلر جنایی جذاب درباره مأموران FBI هولدن فورد (جاناتان گروف) و بیل تنچ (هولت مککالی) است که با یک روانشناس برای تعقیب بدنامترین جنایتکاران همکاری میکنند. روش آنها مصاحبه با قاتلان زنجیرهای زندانی برای به دست آوردن درک عمیقتر از روان آنها و مهمتر از آن، کسب بینش در مورد پروندههای باز است.
کارگردان نامزد اسکار، دیوید فینچر، مسئولیت این سریال را بر عهده داشت که بر اساس کتاب «شکارچی ذهن: درون واحد جنایات سریالی نخبگان FBI» نوشته جان ای داگلاس و مارک اولشاکر است. این سریال دو نامزدی جایزه امی را به خود اختصاص داد و از محبوبیت 97 درصدی در Rotten Tomatoes برخوردار است. همچنین، اتفاق نظر منتقدان برای فصل دوم این است که «شکارچی ذهن افقهای روایی خود را بدون از دست دادن جزئیاتی که فصل اول آن را بسیار غنی کردهاند، گسترش میدهد و فصل دوم دلهرهآوری را خلق میکند که هم عصبیکننده و هم جذاب است».
با چنین طرح جذاب و اجراهای خارقالعادهای، تصور میشد فصل دیگری از این سریال تولید شود. اما وقتی خبر کنسل شدن فصل سوم منتشر شد، بسیاری از منتقدان و مخاطبان را متعجب ساخت.
در مورد اینکه چرا طرح فصل سوم سریال توسط نتفلیکس رد شد، کارگردان دیوید فینچر در سال 2023 به فوربس گفت: «من به دو فصل اول بسیار افتخار میکنم. اما این یک سریال بسیار گران است و از نظر نتفلیکس، ما به اندازه کافی جذب مخاطب نداشتیم که در نهایت نتوانست چنین سرمایهگذاری را توجیه کند.»
او ادامه داد: «من آنها را سرزنش نمیکنم؛ آنها ریسک کردند تا سریال را به نمایش بگذارند، ابزار تولید فیلم «Mank» را همانطور که میخواستم برای من فراهم کردند و به من اجازه دادند تا با فیلم «The Killer» مسیرهای جدیدی را طی کنم. این یک موهبت است که بتوانیم با افرادی که جسارت دارند کار کنیم؛ روزی که خواستههای ما یکسان نباشد، باید در مورد جدایی صادق باشیم.»
برای تکمیل سابقه فینچر و نتفلیکس باید بگوییم که فینچر با همکاری نتفلیکس «عشق، مرگ و روباتها» را خلق کرد و به عنوان کارگردان پروژههایی مانند «House of Cards»، «Mank» و اخیراً «The Killer» اعتبار کسب کرد. بنابراین، خوشبختانه محتوای زیادی برای طرفداران فینچر در نتفلیکس وجود دارد.
Squid Game (بازی مرکب)
«Squid Game» نتفلیکس، سریال کرهای ژانر تریلر درباره افرادی ناامید است که برای زنده ماندن در یک سری رقابتهای مرگبار به سبک بازیهای کودکانانه با یکدیگر رقابت میکنند و رسماً پربازدیدترین سریال یا فیلم اورجینال این سرویس استریم محسوب میشود (حداقل طبق گفته نتفلیکس). در اکتبر سال 2021، تنها پس از دو ماه از انتشار فصل اول «بازی مرکب»، نتفلیکس در توییتی اعلام کرد که این سریال توسط 111 میلیون حساب کاربری دیده شده است و به راحتی در صدر ردهبندی محبوبترین سریالها و فیلمهای نتفلیکس قرار گرفته.
نتفلیکس پیش از این اشاره کرده بود که «بازی مرکب» در حال شکستن رکوردهای خود است: تد ساراندوس، مدیر عامل نتفلیکس، در اواخر سپتامبر گفت که شانس بسیار خوبی برای تبدیل شدن به بزرگترین سریال نتفلیکس تا کنون دارد و ادعا کرد این سریال شماره 1 این سرویس است.
پس از کسب نامزدیهای متعدد در جشنوارههای آمریکایی و تبدیل شدن به یکی از بزرگترین ترندهای سال 2021، مشخص بود که «بازی مرکب» از آن دسته سریالهایی است که مدتها در خاطر همه ما باقی خواهد ماند. اما آیا این “بردن قلبها” برای فصل دوم نیز صادق است؟
ما میدانستیم که «Squid Game» با بازگشت به فصل 2 غوغا به پا خواهد کرد، زیرا فصل اول با اختلاف قابل توجهی پربینندهترین سریال نتفلیکس بود. اما اکنون این سریال رکوردی کاملاً جدید ثبت کرده است.
اگرچه هنوز تعداد بینندگان مشخص نیست و برای اعلام آن خیلی زود است، اما برخی ارقام اولیه را داریم. رکورد مورد بحث این است که فصل 2 «بازی مرکب» اولین سریالی است که در همه 93 کشوری که نتفلیکس در آنها در دسترس است، در رتبه اول قرار دارد؛ از ایالات متحده و قبرس گرفته تا هندوراس، کنیا، عمان و تایلند و… در تمام نقاط جهان.
این عملکرد به سادگی قابل دستیابی نبوده است. حتی سریالهای بزرگ که در نمودارهای جهانی خوب عمل میکنند، هرگز به طور همزمان در رتبه اول این سرویس قرار نمیگیرند، زیرا برخی از مناطق همیشه یک سریال را به دیگری ترجیح میدهند. اما این بار «بازی مرکب» شگفتیساز شده است؛ حتی فصل اول این سریال نیز نتوانسته بود به چنین موفقیتی دست یابد، چرا که مدتی طول کشید تا کاملاً وایرال شود. نه «Stranger Things»، نه «ونزدی» و نه هیچ سریال دیگری به این مقام نرسیدهاند.
از ابتدا مشخص نبود که آیا فصل دوم «بازی مرکب» میتواند با آمار باورنکردنی فصل اولش برابری کند یا خیر، اما حالا میدانیم که به جز رکورد اول، یک رکورد دیگر هم در راه دارد.
نتفلیکس به تازگی اعلام کرده است که فصل 2 «بازی مرکب» در هفته اول 68 میلیون بازدید کسب کرده است که رکورد قبلی «ونزدی» با 50.1 میلیون بازدید را شکسته و حتی بالاتر رفته است. فصل اول «بازی مرکب» نیز به این رکورد نزدیک نبود؛ همانطور که گفتیم، چندین هفته طول کشید تا چالشهای تیکتاکی همهگیر شوند.
این تعداد بیننده جدید به این معنی است که فصل 2 «بازی مرکب» در حال حاضر هفتمین سریال غیرانگلیسی محبوب نتفلیکس در تمام دوران است. تقریباً مطمئناً به زودی سایر سریالها را شکست خواهد داد، زیرا هیچ چیز در این لیست به 265.2 میلیون بازدید «Squid Game» نزدیک نیست.
فصل جوایز نزدیک است و «بازی مرکب» میتواند با نامزدی که در شاخه بهترین سریال دارد، همه را دوباره شگفتزده کند. اگر از علاقهمندان این سریال هستید، بهتر است سریالهای شبیه به اسکوئید گیم را نیز تماشا کنید. شاید هم بخواهید مقاله ما درباره تحلیل روانشناختی بازی مرکب را بخوانید.
دیدگاهتان را بنویسید