پرش به محتوا

نویسندگی نیاز به تحصیلات دارد؟ نویسندگان معروفی که دانشگاه نرفتند

نویسندگانی که به دانشگاه نرفتند

تحصیلات دانشگاهی یکی از اصلی‌ترین مسیرها برای رسیدن به موفقیت شغلی است. خصوصا در زمینه نویسندگی که فرد به «سواد» کافی احتیاج دارد، اهمیت رفتن به دانشگاه بیش‌تر هم هست.

در دانشگاه می‌توانیم اصول نویسندگی را با جزئیات بیش‌تر و بهتر یاد بگیریم و این یعنی رفتن به دانشگاه، یکی از مراحل موفقیت در این زمینه بوده و شاید بتوان گفت که تقریبا الزامی هم هست. ولی جالب است بدانید که برخی از بزرگ‌ترین نویسنده‌های جهان هرگز به دانشگاه نرفته‌اند!

نویسندگانی که دانشگاه نرفتند

در بین نویسنده‌هایی که در ادامه به شما معرفی می‌کنیم افرادی بودند که به دلیل شرایط سخت زندگی توان ورود به دانشگاه را نداشتند؛ اما هم‌چنین نویسندگانی هم بودند که اصلا اعتقادی به دانشگاه‌ٰرفتن نداشتند. حالا بریم با ۵ مورد از معروف‌ترین این دست از نویسندگان آشنا شویم.

۱. Truman Capote

کاپوتی دوران کودکی بسیار سختی را پشت سر گذاشت. او یک پسربچه ضعیف بود که اغلب توسط والدینش طرد می‌شد. کاپوته از سن ۱۱ سالگی شروع به نوشتن کرد و مهارت‌های مربوط به تحریر را یاد گرفت.

مادر کاپوتی اما جلوی این پیشرفت را گرفت و او را به مدرسه ارتش فرستاد تا بلکه از نظر جسمی و ذهنی، قوی‌تر شود. این تصمیم برای کاپوتی مثل یک فاجعه بود ولی در نهایت باعث شد که به استخدام مجله نیویورکر درآید.

کاپوتی هرگز به دانشگاه نرفت و به همان تحصیلات دبیرستانی‌اش اکتفا کرد. او در سن ۴۱ سالگی رمان بسیار بسیار معروف در کمال خونسردی را به چاپ رساند و خودش را به‌عنوان یک نوسینده تاریخی به دنیا معرفی کرد.

۲. Ray Bradbury

احتمالا اسم رمان فارنهایت ۴۵۱ را شنیده‌اید. مولف این رمان معرکه، ری بردبری، از آن نویسنده‌هایی بود که اصلا به سواد آکادمی توجه نداشت. او معتقد بود که فقط کتاب‌هایی که در کتاب‌خانه عمومی هستند، ارزش مطالعه دارند. زیرا تمام اقشار جامعه خصوصا کودکان و فقرا هم می‌توانند به این کتاب‌ها دسترسی داشته باشند.

البته این عدم علاقه به دانشگاه، دلیل نمی‌شد که بردبری برای نویسندگی انگیزه نداشته باشد. او در سن ۱۱ سالگی در دوران «افسردگی عظیم» در آمریکا برای روزنامه بوچر داستان کوتاه می‌نوشت. بردبری رمان معروف فارنهایت ۴۵۱ را هم در کتاب‌خانه نوشت؛ در حالی که یک اتاق و یک دستگاه تایپ به‌صورت ساعتی کرایه کرده بود.

۳. Maya Angelou

آنجلو هم واقعا دوران دشواری را در کودکی پشت سر گذاشت. او با تراژدی‌های تلخی مثل تجاوز و تبعیض نژادی مواجه بود به‌حدی که باعث شد تا به‌مدت ۵ سال کاملا گُنگ شود. مایا آنجلو با وجود آن‌که حرف نمی‌زد ولی علاقه شدیدی به خواندن و نوشتن پیدا کرد؛ او از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد؛ ولی هرگز به دانشگاه نرفت چون درست ۳ هفته پس از اتمام دبیرستان اولین بچه‌اش را به دنیا آورد.

آنجلو پول کافی برای زندگی خودش هم نداشت چه برسد که بخواهد به دانشگاه برود. او مجبور شد از راه‌های غیر اخلاقی هزینه زندگی‌اش را تامین کند و تا سن ۴۰ سالگی شروع به نوشتن نکرد. جیمز بالدوین که دوست آنجلو بود او را تشویق کرد که اولین رمانش را به اسم می‌دانم چرا پرنده در قفس می‌خواند، بنویسد.

۴. H. G. Wells

ولس در سن ۸ سالگی دچار سانحه شد و مجبور بود مدت طولانی را در تخت خوابش بستری بماند. پدرش از کتاب‌خانه محله‌شان برای ولس کتاب می‌آورد تا او بتواند دوران نقاهت خود را بگذراند. مطالعه این کتاب‌ها ولس را به ادبیات علاقه‌مند کرد.

پدر ولس بازیکن کریکت بود و پول کافی درمی‌آورد؛ تا این‌که از ناحیه پا مصدوم شد و دیگر نتوانست به ورزش ادامه دهد. ولس هم مجبور شد دبیرستان را رها کند و برای تامین هزینه‌های زندگی، در یک پارچه‌فروشی شاگردی کند.

ولس مشاغل مختلفی را امتحان کرد ولی از هیچ‌کدام لذت نمی‌برد. تا این‌که بالاخره توانست معلم شود و رویای نویسندگی را به حقیقت تبدیل کند. ولس با تالیف رمان‌هایی مثل جنگ دنیا‌ها و ماشین زمان یکی از معروف‌ترین نویسندگان ژانر علمی-تخیلی در تاریخ شناخته می‌شود.

۵. Mark Twain

سامويل کلمنس که بعدها به مارک توین معروف شد پس از مرگ پدرش در سن ۱۲ سالگی بالاجبار از دبیرستان ترک تحصیل کرد. توین در سن ۱۵ سالگی در تحریر مطالب روزنامه بردارش به او کمک می‌کرد و این اولین تجربه او در نوشتن بود.

توین سپس به نیویورک مهاجرت کرد و در یک چاپ‌خانه مشغول به کار شد. او درست مثل بردبری سواد خود را از طریق کتاب‌خانه‌های عمومی این شهر بالا برد. توین سال‌های زیادی را به‌عنوان ناخدای کشتی‌های زغال‌سنگ سپری کرد سپس در سن ۳۰ سالگی شروع به روزنامه‌نگاری کرد.

مارک توین هیچ‌گاه به دانشگاه نرفت و حتی دبیرستان را به پایان نرساند. ولی یکی از نوینسنده‌های برجسته تاریخ آمریکا لقب گرفت.

۶. Charles Dickens

چارلز دینکس معروف هم جز آن نویسندگانی بود که به دلیل شرایط دشوار زندگی، اصلا شرایط رفتن به دانشگاه را نداشت. او عضو خانواده‌ای با ۸ فرزند بود به همین دلیل مجبور شد که هم درس بخواند هم به کارخانه برود و کار کند.

پدر دیکنس به‌دلیل بدهی‌های فراوان به زندان افتاد؛ به همین‌ خاطر، خواهرها و بردارش به همراه مادرش پیش چارلز زندگی می‌کردند و خرج آن‌ها به گردن او بود. زندگی سخت چارلز دیکنس الهام‌بخش او برای تالیف رمان‌های بی‌نظیرش بود.

۷. Jack London

جک لاندن در کودکی با زنی در کتاب‌خانه اوکلند آشنا شد که این زن برای او نقش مربی را ایفا کرد. او جک لاندن را تشویق به مطالعه می‌کرد و همین تشویق‌ها باعث شد که لاندن تبدیل به یک فرد خودآموز عالی‌رتبه بشود؛ ولی زندگی آن‌چنان که باید با او مدارا نکرد.

جک لاندن در سن ۱۳ سالگی در یک کارخانه کنسروسازی مشغول به کار شد و ساعت‌های زیادی از روز خود را در آن‌جا می‌گذراند. سپس از روی گرسنگی به فردی ولگرد تبدیل شد و در سن ۱۸ سالگی به‌ جرم تکدی‌گردی به زندان افتاد. او پس یک ماه آزاد شد و به سراغ تکمیل تحصیلات دبیرستانش رفت.

یکی از دوستان لاندن که صاحب مهمان‌خانه بود به او پول قرض داد که به دانشگاه برکلی برود و تحصیل کند. اما لاندن پس از یک سال آن‌جا را ترک کرد چون پولش تمام شد. در نهایت بدون پشت سر گذاشتن تحصیلات دانشگاهی موفق به انتشار کتاب‌های محشری مثل ندای وحش و سپید دندان شد.

تحصیلات دانشگاهی و نویسندگی

البته که برای نویسنده‌شدن هیچ لزومی برای رفتن به دانشگاه و اخذ مدرک دانشگاهی نیست. هر کسی که استعداد نویسندگی داشته باشد، با مطالعه کتاب‌های گوناگون می‌تواند به یک نویسنده خوب تبدیل شود؛ تاریخ هم این موضوع را ثابت کرده است. اما این دلیل نمی‌شود که تحصیلات دانشگاهی را نادیده بگیریم! با تحصیل در رشته‌های ادبیات و با معاشرت با استادان برجسته و دیگر دانشجویان خبره می‌توانیم تکنیک‌های نویسندگی را بهتر یاد بگیریم و راحت‌تر به موفقیت برسیم.

دیدگاهتان را بنویسید