تا به حال دلتان خواسته است که پایان، یا بخشی از یک داستان بسیار معروف را تغییر بدهید؟ یا مثلا روایت داستان را از نقطه نظر یکی دیگر از شخصیتهای کتاب مورد علاقهتان ببینید؟ این آرزوی بسیاری از مردم است و اتفاقا برخی از طرفداران دوآتیشه کتابها و فیلمهای معروف، کارهایی شبیه به آن را انجام دادهاند.
یعنی چه؟ یعنی خودشان دست به قلم شدهاند و با الهامگیری از شخصیتها و دنیای یک کتاب مثل هری پاتر یا دون، کتابهایی با سلیقه خود نوشتند. به اینجور نوشتهها در اصطلاح فن فیکشن میگویند. حالا برایتان جالب نیست که بدانید کدامیک از این فن فیکشنها بهتر و موفقتر از بقیه است؟
بهترین فن فیکشنهای تاریخ
فرایند نوشتن و انتشار به سبک فن فیکشن، با ظهور اینترنت رونق زیادی گرفت؛ ولی خب باید بدانید که اصلا اتفاق جدیدی نیست. برای مثال الکساندر پوپ در قرن ۱۸ میلادی یک مجموعه شعر با الهام از رمان سفرهای گالیور (نوشته جاناتان سوییفت) سروده که این خودش بیانگر قدمت سبک فن فیکشن است.
البته در مجموع، این فن فیکشنها بهمانند کتاب اصلی، قوی و پرطرفدار نیستند و نویسندههای بزرگ معمولا آنها را هنر نگارشی به حساب نمیآورند؛ ولی برخی از آنهایی که نمونههایشان را در زیر معرفی میکنیم واقعا در نوع خودشان عالی و تاثیرگذار بودهاند.
۱. My First Meeting with Sherlock Holmes
سر آرتور دویل نویسنده مجموعه کتاب داستانهای شرلوک هولمز در سال ۱۹۸۳ در رمان آخرین مسئله به شکل ناباورانهای شخصیت اصلی یعنی شرلوک هولمز را کشت! این حرکت در آن زمان به هیچوجه به مذاق طرفداران این مجموعه خوش نیامد.
بنابراین برخی از آنها با الهامگیری از مطالب مجله Baker Street که در زمینه فن فیکشن فعالیت میکرد، کتابی به اسم اولین ملاقات من با شرلوک هولمز را نوشتند. در این کتاب، شخصیت ساختگی جدید به اسم کویین الری از شیوه ملاقات خود با شرلوک هولمز میگوید و اینکه او در سلامت کامل است و زنده مانده.
این کتاب که توسط هوادارن نوشته شده بود، واقعا خیلیها را بابت داستان شرلوک هولمز راضی کرد. البته این را هم اضافه کنیم که آرتور دویل سپس در کتاب درنده باسکرویل The Hound of Baskerville دوباره شرولک هولمز را زنده کرد و در کتاب The Adventure of the Empty House نیز از وجود او بهره برد تا خشم هوادارانش را بخواباند.
۲. My Immortal
این داستان فن فکیشن در سال ۲۰۰۶ بر روی یک وبسایت به اسم Fanfiction.net آپلود شد و در آن زمان توانست لقب بدترین فن فیکشن تاریخ و بهترین فن فیکشن در نوع خودش را بهصورت همزمان بهدست آورد! یعنی یک عده معتقد بودند که از هر لحاظ عالی نوشته شده، برخی هم بر این باور بودند که واقعا افتضاح بوده است.
جدای از این صحبتها، My Immortal همچنان پس از تقریبا یک دهه یکی از معروفترین فن فیکشنهای مربوط به دنیای هری پاتر است. این داستان حدودا ۲۰ هزار کلمه دارد و البته پر است از ایرادهای املایی و نگارشی.
داستان فن فیکشن My Immortal در مورد دختر سیاهپوستی به اسمEbony Dark’ness Dementia Raven Way است که پا به مدرسه هاگوارتز میگذارد. این دختر که عاشق گروه موسیقی My Chemical Romance هم هست در ادامه با هری پاتر و دراکو مالفوی (رقیب هری پاتر در کتاب اصلی) یک مثلث عشقی را تشکیل میدهد و قصه را جالب میکند.
نویسنده این فن فیکشن واقعا مطالب بحثبرانگیز و در عین حال خارقالعادهای را نوشته و در مجموع، هنوز هم هیچکس نمیداند که آیا My Immortal یک داستان با روایت بینظیر است یا یک داستان بیسر و ته که فقط محض خنده نوشته شده! از آنجایی که هویت نویسنده آن هنوز هم مشخص نیست، هرگز جواب این سوال را نخواهیم فهمید.
۳. City of Bones
کاساندرا کلیر فانتزینویس اهل آمریکا به مجموعه رمانهای Shadowhunters خود معروف است. جالب است بدانید که از رمانهای او یک مجموعه مانگا، یک سریال تلویزیونی و یک فیلم ساخته شده؛ ولی خب هیچکدام به اندازه فن فیکشنی که او از دنیای هری پاتر نوشت، به معروفیت نرسید.
در سال ۲۰۰۰ کلیر تصمیم گرفت داستانی در مورد ماجراجوییهای دراکو مالفوی در مدرسه هاگوارتز و رابطه عاشقانهاش با جینی ویزلی یک فن فیکشن بنویسد. او در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ سه رمان در همین زمینه با عنوان مجموعه The Mortal Instruments نوشت و بهصورت آنلاین منتشرشان کرد.
کلیر این مجموعه داستانها را با همان شیوه بیان اولین رمانش یعنی City of Bones نوشت و توانست کلی طرفدار بهدست بیاورد. این مجموعه فانتزی به ۳۵ زبان در سراسر دنیا ترجمه شد و مجموعا بیش از ۳۶ میلیون نسخه فروش داشت.
۴. Fifty Shades of Grey
اگر اهل فیلم و سریال باشید قطعا اسم Fifty Shades of Grey را شنیدهاید. این مجموعه فیلم بر اساس رمان عاشقانهای با همین نام ساخته شده که در سال ۲۰۱۱ به انتشار درآمده بود. نکته جالب اینجا است که این رمان معروف که میلیاردها دلار بابت مجموعه فیلمهایش فروش داشت، در واقع یک فنفیکشن با الهامگیری از یک رمان معروف دیگر بود!
این داستان که ابتدا با عنوان Master of Universe در سال ۲۰۰۹ بر روی سایت Fanfiction.net منتشر شد با الهامگیری از رمان گرگ و میش استفانی میر و شخصیت خونآشام اصلی این کتاب یعنی ادوارد کولن نوشته شده است. نویسنده این فن فیکشن که اسم Snowqueens Icedragon را روی خود گذاشته بود تمام سعی خود را کرده که از رمان عاشقانه میر، یک داستان پرپیچ و تاب دربیارود و موفق هم شد.
این کتاب در سال ۲۰۱۱ با اسم رسمی Fifty Shades of Grey به صورت رسمی به انتشار درآمد و بهسرعت تبدیل به پرفروشترین کتاب الکترونیکی در آمازون شد. این کتاب تا سال ۲۰۱۹ بیش از ۱۵ میلیون نسخه فقط در ایالات متحده فروش داشت که توانست لقب پرفروشترین کتاب دهه ۲۰۱۰ میلادی در این کشور را نیز از آن خود کند.
۵. After
تمام فن فیکشنها برگرفته از داستان رمانها معروف نیستند. برخی از این فن فیکشنها با محوریت زندگی سلبریتیها نوشته شدهاند که یکی از بهترینهای آن After است. دختری به اسم آنا تاد در سال ۲۰۱۳ شروع به نوشتن داستان هری استایل خواننده معروف گروه واندایرکشن کرد و زندگیاش متحول شد. تاد این فن فیکشن را بهصورت فصلبهفصل بر روی اینترنت آپلود میکرد و جالب این است که تمام آن را بر روی گوشی خود مینوشت. پس از اتمام آخرین فصل، این مجموعه به بیش از ۱ میلیون مطالعه رسید.
داستان After در مورد دختری سادهای است که وارد دانشگاه میشود و به پسر شرّی به اسم هاردین اسکات (بر وزن اسم هری استایل) علاقه پیدا میکند. آنا تاد تا میتوانست از هارمونی این دو شخصیت استفاده کرد و داستان را پیچ و تاب داد. جالب است بدانید که پس از کتاب افتر، سه کتاب دیگر هم در این زمینه نوشته و ۵ مجموعه فیلم نیز از روی آن ساخته شد!
فن فیکشن، روایتی متفاوت
دنیای نویسندگی و داستان واقعا هیچ انتهایی ندارند. برخی از آنهایی که عاشق یک مجموعه یا یک رمان میشوند، سالیان سال با شخصیتهای آن زندگی میکنند. برخی هم با الهامگرفتن از آنها، دست به نوآوری زده و داستانی جدید مینویسند تا بتوانند قضایا را جور دیگر روایت کنند.
فن فیکشنها با بزرگنماییهایی که در بیان داستان دارند، همواره نوشتههایی کمارزش شناخته میشود؛ ولی دیدید که در بین آنها، اثرهای پرطرفدرا هم نوشته شده که حتی بعدها به سود میلیارد دلاری هم رسیدهاند.